دیکشنری
داستان آبیدیک
belly pinched
bɛli pɪnt͡ʃt
فارسی
1
عمومی
::
گرسنگی خورده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BELLOW OUT
BELLOWS
BELLPULL
BELLS AND WHISTLES
BELLWETHER
BELLY
BELLY ACHE
BELLY BAND
BELLY BOAT
BELLY BREATHING
BELLY BUTTON
BELLY BUTTON RING
BELLY LANDING
BELLY LAUGH
BELLY OUT
BELLY PINCHED
BELLY UP
BELLYACHE
BELLYBAND
BELLYFUL
BELONG
BELONG TO
BELONG UNDER
BELONGING
BELONGING WOUND
BELONGINGS
BELOVED
BELOVED OF ALL
BELOVEDBY BALL
BELOW
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید